بیاین ادامه مطلب

جیک

س:تو اولین عضوی هستی که توی نوشتن لیریک همکاری داشتی آره؟
ج: من خوش‌شانس بودم، اولین بارم بود ولی کمپانی به همه‌ی اعضا یه شانس برا نوشتن داد و من براش خیلی تلاش کردم و وقتی دیدم لیریکم توی شوت‌اوت استفاده شده جدی سورپرایز شدم، این همش به لطف کمک اطرافیانم بود. مخصوصا این مورد که این آهنگ برای قدردانی از فن‌هامون بود و به شخصه برام خیلی باارزشه.
س:تو مدت زیادی استرالیا زندگی کردی برای نوشتن به کره‌ای راحت تری یا انگلیسی؟
ج:توی کره‌ای حرف زدن برای زندگی روز‌مره‌ـم مشکلی ندارم ولی وقتی لیریک مینویسم یکم سخت میشه. دایره‌ی لغات و جملاتم محدوده، سعی میکنم مدام لیریک کره‌ای بنویسم ولی ناخودآگاه کلمات انگلیسی هم بهش اضافه میشد. البته که انگلیسی هم زبان مادریم نیست، لیریکی که این سری نوشتم راحت بود چون هم کره‌ای و هم انگلیسی توش بکار رفته بود.
س: شنیدم برا اینکه آیدل شی تنهایی اومدی کره
ج: الان که بهش فکر میکنم چقد بی پروا بودم، میشه گفت پر از اشتیاق ؛ این تصمیمو بداهه گرفتم مامان بابام، هیونگم، دوستام همگی تو استرالیا بودن و کره برام کشوری غریب بود ولی نمیخواستم دست از رویام بردارم و الانم از انتخابم پشیمون نیستم. اگه شما خودتونو به چالش نکشین، هیچوقت چیزی بدست نمیارین.
س: خونوادت که بهت این اجازه رو دادن واقعا فوق‌العادن
ج: من همیشه ازشون ممنونم. قطعا خیلی نگرانی داشتن ولی مخالفت نکردن فکر کنم تو رویاهام همیشه میخواستم برم کره، قبل از اون هیچوقت درمورد تصمیمم به خونوادم نگفته بودم.
س: خوندن و رقصیدنو تو مدرسه یاد گرفتی؟
ج: نه اصلا. من هیچوقت تو کلابای موسیقی نبودم، ولی بجاش مدت زیادی ویالون کار میکردم ؛ علاقه‌ی زیادی به شنیدن موسیقی صرف نظر از ژانر دارم بخاطر همین تا مدتها تمام روز آهنگ گوش میدادم. من نسبت به بقیه‌ی اعضا کارآموزی کمی داشتم پس سخت تر تلاش میکردم تا بهشون برسم.
س:بخاطر همین لقب "کارکترِ درحال رشد" رو گرفتی؟ همون پسری که عضو یه برنامه‌س و پیشرفت چشمگیری داشته.
ج: درسته، من اون همه راه به کره اومدم تا خواننده شم و نباید جنبه‌ی ضعیفم رو نشون میدادم، از اونجایی که جوون بودم وقتی بهم سخت میگذشت رسما غرق میشدم. وقتی برا اولین بار رویامو پیدا کردم و شروع کردم به تمرین، اجراهای زیادی از بی تی اس سونبه نیم نگاه میکردم. چیزهای زیادی برای رقص و خوندن هست ولی دیدن اون ویدیوها بهم انگیزه میداد تا بخوام استیجی مثل اونا داشته باشم.
س: چطوری با استرس و مشکلاتت کنار میای؟
ج: من به راحتی مضطرب نمیشم و هر اتفاقی که افتاده باشه میذارم بگذره، فقط میگم "پیش میاد دیگه" و سعی میکنم تو زندگیم دنبال شادی‌های کوچیک باشم.
س: مثلا چه شادی‌هایی؟
ج: سفارش دادن کلی غذاهای خوشمزه و خوردنشون با اعضا توی خوابگاه، بازی کردن، چت کردن و وقت گذروندن با همدیگه. از اونجایی که معمولا من اسنکای آخرشبی رو سفارش میدم لذت بخشه که منویی باب میل پسرا پیدا کنم و براشون سفارش بدم. خودم درستش نکردم ولی وقتی میبینم دارن با چه ذوقی میخورن خوشحال میشم (می‌خنده)
وقتی ولاگ پسرا رو میبینم به چیزایی که میخورن یا انجام میدن و براشون باحاله دقت میکنم، مثلا "اوه نیکی اینو دوست داره" 
س: اعضا برا جیک چه معنایی دارن؟
ج: خانواده. ما تقریبا ۲۴ساعت روز با همدیگه ایم و میشه گفت تبدیل به خانواده شدیم، سعی میکنم به عنوان یه فرد خوب زیاد بی خیال نباشم و جنبه‌های خوبمو نشون بدم.
س: جیکِ قبل و بعد از دبیو چه تغییری کرده؟
ج: تا الان که درحال دویدن به سمت جلو بودم و چیزهای زیادی هنوز برای یادگیری هست، ولی فکر میکنم از مینی آلبوممون "منیفستو : دی وان" یکم تغییر کردم ؛ دلیلی بود که باعث شد به گذشته‌ی خودمون نگاه کنیم، بزودی اولین تورمون برگزار میشه و حس میکنم نه تنها توی ووکال و رقص بلکه تو زندگی شخصیم هم پیشرفت داشتم. همینطور برای دیدن انجینا خیلی هیجان دارم چون بخاطر کرونا مدت زیادیه همدیگه رو ندیدیم، نمیتونم برای تجربه‌های جدید در طول تور صبر کنم.

سوگهون
س: واو شبیه یه پرنس با ابریشم سفید که توی نقاشی های هنرهای رزمی هست شدی
ج: بعضی از فنا میگن من یه پرنس یخی هستم. حدس میزنم بخاطر اون اینجوری حس بشه.
س: من اسمت رو خیلی وقت پیش وقتی یه اسکیت باز جوون بودی شنیده بودم.
ج: وقتی اسکیت بازی میکردم؟ آره،من به اجراهای اتفرادی آقایان علاقه داشتم وقتی همه دوستشون داشتن.
س: علاوه بر این، پارک سونگهون فقط یه بازیکن نبود، بلکه یکی از ستاره های جوونی بود که مقام اول رو تو جشنواره ملّی ورزشی کسب کرد. من حدس میزنم سونگهون از اون دسته آدمایی هستش که یک کار رو تا آخر انجام میده.
ج: منم همینطور فکر میکنم. وقتی شروع میکنم، فقط همون کار رو انجام میدم. برعکس،امتحان کردن چیزای جدید سخته. اما فکر میکنم تجربیاتی که توی اسکیت داشتم میتونه به عنوان یک عادت خوب برای کارآموز های آیدل باشه.
س: درسته، برای انجام اسکیت روی یخ باید رقص مدرن و فیزوتراپی یاد بگیرید. اینا همش بر اساس قدرت فیزیکی بدنه.
ج: مربی هام هم به توانایی فیزیکی من باور داشتن. و من فهمیدم که این قدرت رو دارم که تا آخر تمام تلاشم بکنم. فکر میکنم این به چیزایی که از ورزش یاد گرفتم هم مربوط میشه.
س: فکر میکنم انجام یکی از این حرکتا برای بقیه ی کارآموزای عادی متفاوت باشه. حتی اگه همون حرکت هم باشه،نکات اضافه با توجه به کیفیتش تغییر میکنن.
ج: بعد از طراحی رقص باید اون رقص رو خودم بسازمش و مال خودم بکنمش، پس باید همونطوری که یاد میگیرم باید مرتبش کنم. وقتی که به آینه نگاه میکنم و درستش میکنم و اونقدر تکرارش میکنم تا بهش عادت کنم و احساس امنیت کنم. بعد وقتی احساس ثبات بیشتری کردم سعی میکنم با اطمینان بیشتری اون رو نشون بدم.
س: بقیه اعضا گفتن که از اینکه باید پروموشن های "ParadoXXX Invision" رو متوقف کنن ناراحتن.
ج: بله، خب حال و هوای آهنگ واقعا خوب بود. فن ها واقعا اون رو دوست داشتن، برای همین هم من انتظار زیادی برای "Go Big or Go Home" داشتم. حتی یکی از فن ها یک ویدئو مقایسه "Go Big or Go Home" و "ParadoXXX Invisions." درست کرده بود.
س: خب خوشبختانه شنیدم دوره فعالیت هاتون دوباره تمدید شده.
ج: آرمش خاطر خوبی بود. دیروز تو یه موزیک شو اجرا کردیم.
س: حتما حس متفاوتی داشته.
ج: تو طولِ هفته تعطیل، من یکم انرژی از دست داده بودم. بعد تمرین نوشیدنی های ورزشی زیادی خوردم(منظورش انرژی زا هستش).
س: چی بین یه آیدل و یه ورزشکار متفاوت هستش؟
ج: میشه گفت میزان تلاشی که میکنن هم اندازست. زمان و تلاش خیلی زیادی لازم داره. اما آیدل ها تنها نیستن. من اینکارو تنهایی انجام نمیدم. فن ها و اغضا هستن. وقتی روی استیج هستین متوجه میشید. از تشویق طرفدارا یجور احساس دلگرمی بهم دست میده و این حس چیزیه که یک ستاره ورزشی هیچوقت تجربش نکرده. وقتی ورزش میکنید و روی صحنه ی مسابقه فقط عصبی باشین، این تنش به یه نوع شادی تبدیل میشه.
س: یه سوال دارم. لقب مستعار تو پارک ریویو (park review)هستش درسته؟
ج: درسته. این یکی از چیزایی هستش که من توی فن لایوممون انجام میدم. یه کاناله برای بررسی و نظر دادن چیزای مختلفه.
س: درسته، دیدم چیزای مختلف رو بررسی میکنی. درمورد چی اطمینان داری؟
ج: ورزش کردنه
س: میدونم. من فکر میکنم یه نظرسنجی ورزش های زمستانی انجام بدی جالب میشه. برای مثال من قطعا سریال جایزه بزرگ با اسکیت باز سونگهون رو میبینم.
ج: خیلی خوبه فکر میکنم جالب میشه اگه برنامه ی " اسکیت بازی با سونگهون" باشه.
س: اگه انجامش دادید لطفا ایده ی من رو تو کردیتش قرار بدین.
ج: هاهاهاها حتما حتما.
س: چیز خاصی هست که تو این آلبوم بهش افتخار کنی؟
ج: بله یکی دارم. میخوام با پارت خودم تو "SHOUT OUT" پز بدم. وقتی فن ها آهنگ رو شنیدن، خیلی از من تعریف کردن و گفتن: سونگهون خیلی پیشرفت کرده. و من خیلی بابتش خوشحال شدم فکر میکنم خوندن اون آهنگ تو کنسرت و در کنار فن ها عالی باشه.
س: بقیه اعضا چیزی که تو این لحظه خیلی منتظرشن رو این تور جهانی همراه این آهنگ انتخاب کردن.
ج: میدونم. امیدوارم فن ها هم حفظش کنن تا بتونیم هممون باهم بخونیم.
س: یه انکور دارین تو تورتون، ولی آهنگ انکور انتخاب شده؟
ج: من انتخابش کردم، اما نمیتونم بهتون بگم.
س: سونو گفت هدفش واسه این کنسرت اینه که گریه نکنه.
ج: منم با سونو موافقم. این اولین تور جهانی ماست. من قرار نیست تا وقتی کنسرت تموم بشه گریه کنم.

سونو

س: رنگ چشمات خیلی خوشگلن تا حالا چشمای اینجوری ندیده بودم
ج: اوه، واقعا؟(می‌خنده)
س: تو یه اجداد روسی دور از تبار روسی داری؟
ج: نه ندارم. من فکر می کنم ممکنه به اجدادم رفته باشم ، اما من هیچوقت در موردشون چیزی نشنیدم.
س: بعد از نگاه کردن ویدیوی فارغ التحصیلی دبیرستان تو یوتیوب، شروع به شناخت شخصیت سونو کردم. اون تو پیام ویدیویی که برای سال پایینیاش می فرستاد خیلی کیوته.
ج: فکر می کنم خیلی کیوت رفتار می کنم. حتی تو زندگی روزمره ام، به‌ طور طبیعی کیوت رفتار می‌کنم که انگار که بهش عادت کردم. یه نکته اینه که اگه اغلب کیوت رفتار کنین، شما تو کیوت بودن طبیعی تر و طبیعی تر میشین؟
س: جوری که سونو به کیوت حرف میزنه، جو بین ما رو سافت کرده
ج: اوه، اینطوریه؟ خیالم راحت شد
  س: در واقع، کیوت بازی کردن یه نوع توجه ئه. در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل احساس ناخوشایندی نداشته باشه.
ج: من هیچوقت اینطوری بهش فکر نمی کردم، اما می تونه باشه.
س: تو خونتون چطوری ای؟
ج: از وقتی که جوون بودم، دوست داشتم توجه دیگران رو جلب کنم. جلوی خانوادم زیاد میرقصیدم و میخوندم و کلی عشق ازشون می گرفتم.
س: البته تنها خواهرت باید خیلی دوستت داشته باشه.
ج: من خیلی دوست دارم با خواهرم بازی کنم. حتی بعد از دبیو، حتی اگه برنامه داشته باشم، با خواهرم میرم. دست های همدیگه رو می گیریم، به خرید و به سینما میریم.
س: من یه خواهر کوچیکتر دارم، اما غیرقابل تصوره. منظورت از اینکه دست های همدیگه رو می گیرین چیه؟ سونو، خواهرت و والدینت باید واقعاً خوشحال و خوشبخت باشن.
ج: همیشه شبیه این نیست، ولی من خوشحالم
س: عکس های نزدیک سونو تو موزیک ویدیوی "ParadoXXX Invasions" چشمگیر بود. چشمات واقعا قوی بودن.
ج: خیالم راحت شد. میخواستم همینطوری بیاد بیرون در حین کار روی موزیک ویدیو، می خواستم تاثیر زیادی روی اون یه صحنه بزارم. بنابراین من خیلی حالات چهره رو مطالعه کردم و به نگرش و فضایی که بدنم موقع راه رفتن طولانی نشون میده فکر کردم. اونا این رو تشخیص دادن. منم خوشحال بودم که شخصاً رضایت بخش بود.
س: خوشحالم که خوب دیدش خیلی خب اگه توانایی پاک کردن فقط یه ویدیو ر داشته باشی، دوست داری چه ویدیویی رو پاک کنی؟
ج: من هیچ ویدیویی ندارم که بخوام حذف کنم. گذشه تاریک من تموم خاطرات من و اون چیزی که دارمه اگه بعداً به اون نگاه کنین، فکر می کنم که گذشته تاریک ممکنه ارزشمندتر باشه. من فکر می کنم خوبه که تازه باشه.
س: چیز خوبی وجود داره که از بقیه اعضا بخوای داشته باشی؟
ج: فکر می کنم هر عضو یکی از نقاط قوتی رو داره که من به اون حسادت می کنم. اما چیزی که من بیشتر از همه می خواهم صدای هیسونگه. من بیشتر از همه به صدای هیسونگ حسودی می کنم چون اون می تونه با صداش حالات و صدا و چیزهای مختلفی رو بیان کنه.
س: یه تور جهانی در پیش داریم. صحنه ای هست که بیشتر از همه منتظرش باشی؟
ج: تشویق هایی که طرفدار ها در اولین حضورشون انجام میدن و آواز گروهی که واقعاً بتونن از نزدیک بشنون. وقتی می بینم صندلی های تماشاچیان با لایت استیک هامون پر شده ، هنوز هم بعضی وقتا احساساتی میشم. مخصوصاً زمانی که یه اجرای سولو باشه. اما این تور خیلی بزرگتر از اجراهای قبلیه.فکر می کنم باید ذهنم رو برای گریه نکردن آماده کنم. هدفم اینه که بین کنسرت گریه نکنم درسته هدف من اینه که روی استیج گریه نکنم. یه بار فکر می کردم هر چی گریه می کردم تمومی نداره.
س: در واقع، من حس احساساتی بودنت رو درک می کنم چون تمایل به اجرا به دلیل بیماری همه گیر بیشتر بود.
ج: وقتی برنامه "آیلند" تموم شد من نمی‌دونستم برای یه مدتی باید چیکار کنیم. اصلاً تجربه ای نداشتم، بنابراین فکر کردم، "اوه، این طوریه." اما بعد از تجربه مرحله ای که یکی دو بار پس از همه گیری با طرفدار ها ارتباط برقرار کردیم، بالاخره بعد از دبیومون دیدیم که چه چیزی رو از دست دادیم. اگه الان بهش فکر کنم، ای کاش فرصت های بیشتری برای ملاقات حضوری با طرفدار ها وجود داشت. از این نظر، این تور جهانی نمایشیه که تموم غم ها رو از بین میبره.

نیکی

س: اسم کره ایت چولسو ئه ؟ 
ج: من انتخواب نکردمش اعضا بودن . خیلی از مردم میپرسن این چولسو از "انیمه ی کریون شین چان" است، ولی نیست . هنوز نمیدونم چرا اعضا این اسمو بهم دادن ،اما هیچی نگفتم چون دوسش دارم. اسم واقعیم نیشیمورا ریکیه یک اسمه ژاپنیه ولی دوست داشتم که چولسو که یک اسم کره ای هست توی کره است باشم .
س: تلفظ کره ایت خیلی خوبه 
ج: ممنون، هربار که اینو میشنوم برام لذت بخشه. وقتی کارآموز بودم، کره ای رو توی یک اکادمیه خصوصی خوندم و این خیلی سخت بود هنوز هم حس میکنم در حال یادگیری ام اما مهارت هام به طور ناخوداگاه خیلی بیشتر و بهتر میشه چون همه روز رو با اعضا هستم . این روزها فقط درباره زبانشون نمیخونم بلکه درباره فرهنگ و رسم و رسوماتشون هم مطالعه میکنم . اینجوری هم میتونم حرف زدنم رو بهتر کنم هم لیریک ها رو خوب درک کنم . وقتی چهار سالم بود شیفته حرکات مایکل جکسون بودم و میخواستم یه ستاره شبیه اون بشم . 
س: به نظرت نیکی چه نوع ستاره ایه ؟
ج: قبلا فکرمیکردم ستاره فقط کسیه که تنها با حضورش بتونه تحت تاثیرت قرار بده . برای مثال، کسی که با چشماش مردم رو تو خودش غرق کنه. الان نه ، فکر می‌کنم ستاره واقعی کسیه که به صورت طبیعی عشقش رو با طرفدارهاش به اشتراک میذاره و باهمدیگه رشد میکنن هست ، منم میخوام اون شکلی باشم . ما یه تور جهانی در پیش داریم و فرصت خوبیه که عشقمون رو با همه طرفدار ها توی همه جای جهان به اشتراک بگذاریم . من نصف استرسی و نصف هیجان زدم چون به خاطر کرونا فرصت های زیادی نداشتیم که روی استیج زنده باشیم و اینجوری گذروندن وقت و آواز خوندن توی یک مکان خیلی برای من معنا داره. نمیتونم صبر کنم که بهتون یک اجرای خیلی عالی نشون بدم. 
س: تو به خوب رقصیدن معروفی ، موقع رقصیدن به چه چیزی فکر میکنی ؟
ج: فکر کنم رسوندن پیام از همه چیز مهم تره ، رقصیدن در مورد اینه که پیام توی اهنگ رو با بدنمون نشون بدیم . توی آلبوم سوممون "منیفیستو : دی وان" حرکات رقصِ قوی بودن و برای نشون دادن فضای تاریکی بود، اما خیلی خوشحالم که فن ها خیلی دوسش داشتن. 
س: فکر میکنم این آلبوم فضای متفاوت تری نسبت به بقیه آلبوم ها داره . نشون میده انهایپن داره از یک پسر به مرد بودن رشد میکنن .
ج: درسته همیشه یک هایپن یا خط فاصله توی تایتل ترک ها بود ، اما الان نیست . این یک شروع جدید با ظاهری جدیده. این همچنان به این معنیه که ما رنگ های خودمون رو بیشتر و بیشتر نشون میدیم . فقط من نه بقیه اعضا هم دارن تلاششون رو میکنن که جلوه اشون رو به عنوان یک آرتیست نشون بدن . 
س: ژانر مورد علاقت توی رقصیدن چیه ؟ 
ج: هیپ هاپ رو بیشتر از بقیه دوست دارم . نمیدونم چرا ولی از وقتی بچه بودم دوسش داشتم . ولی چیزی که دوست دارم امتحان کنم رقص مدرنه .
س: رقص مدرن غیر منتظره بود. 
ج: توی طول کارآموزی با بقیه کارآموز ها درس رقص مدرن رو خوندم . شخصی که به من درس یاد میداد از اینکه من بهترین دانش آموزی بودم که تا حالا داشته زیاد تعریف می‌کرد . قبلا هم گفتم که قدرت ارتباط خیلی برای رقص مهمه ، اما فکر می‌کنم خیلی کمک کننده باشه اگه رقص مدرن رو یاد بگیرم . میخوام برای ساخت اجرای جدید هیپ هاپ و رقص مدرن رو ترکیب کنم . 
س: آرتیستی هست که بخوای باهاش روی یک استیج برقصی ؟ 
ج: تمین از گروه شاینی . وقتی کلاس ششم بودم توی توکیو روی یک استیج رفتم و بعد از اون تبدیل به یک طرفدار بزرگ شدم. فکر کنم این باعث افتخارمه که بتونیم باهم یک پرفورمنس بسازیم . 
س: ترسناک نبود که توی سن جوونی روی یک استیج بزرگ باشی ؟ به هر حال این توکیو دامه 
ج: من نترسیده بودم . گفتم باید بدون فکر کردن دربارش انجامش بدم . نمیخواستم این فرصت گرانبها رو از دست بدم . من همیشه خودم رو تغییر میدم . بخوام صادق باشم ، خیلی استرس داشتم ، اما وقتی به استرسم غلبه کردم و یک اجرای عالی کردم خیلی احساس خوشحالی کردم . 
س: وقتی به توی جهانی بری یکم وقت خالی داری ، میخوای چیکار بکنی توی اون وقت خالیت ؟ 
ج: با جیک میرم میدون تایمز توی نیویورک . از اونجایی که زبان خوبی داره ، میتونیم غذا های خوشمزه زیادی بخوریم و خیلی عالی خوش بگذرونیم . اگه برم ژاپن میخوام بعد مدت ها به یک چشمه آب گرم برم ، من توی ژاپن بهترین ورژن خودمم، پس میخوام چیزای زیادی رو به اعضا اعضا توی ژاپن نشون بدم .

جونگوون

س: قبل از فیلمبرداری، اعضا همه داشتن شلوغ و شوخی میکردن و من فقط تونستم صدای جونگوون رو بشنوم، خیلی خاصه. 
ج: اوه اینطوره؟
س: تا حالا همچین چیزی از معلم شنیدی؟ وقتی دانش‌اموز بودیم همه باهم صحبت میکردیم، تا حالا شده معلم بهت بگه "یانگ جونگوون ساکت باش"؟
ج: هیچوقت تا حالا اینطوری شلوغ نبودم و نشده، حتی نمیدونستم صدام خاصه. وقتی میخونم، همچین چیزهایی میشنوم. ولی اونموقع‌ها اصلا خوندن و رقصیدن رو دوست نداشتم، تا زمانیکه به عنوان کاراموز انجامش دادم و ازش لذت بردم. من فکر میکردم " صدام خاصه" اولین بار تو ایلند این رو فهمیدم.
س: اصلا نمیدونستی؟ به محض اینکه جونگوون ظاهر شد، تهیه کننده بنگ شی هیوک گفت" صدای یانگ جونگوون واقعا جذابه، پس لطفا بهش توجه کنید"
ج: وقتی کاراموز بودیم به ندرت پیش میومد که از همدیگه تعریف کنیم، اینطور بود که حتی اگه در چیزی خوب باشی معمولا چیزی بهت نمیگن و فقط بهت میگن که چه چیزی باید درست بشه. پس واقعا نمیدونستم، زمانی متوجه شدم که اهنگ سیگنال رو برای اولین ماموریت خوندم. ممکنه تشخیص دادن صداها راحت نباشه چون خیلی از افراد در یک زمان‌ میخونن، ولی من صدام رو میشناسم.
س: از اونموقع دو سال گذشته، در صدای جونگوون تغییری ایجاد شده؟
ج: قطعا ، زمانیکه داشتیم برای کنسرت اماده میشدیم، قسمتی رو ضبط کردیم، ولی وقتی من صدایی که برای اولین البوم داشتم رو شنیدم، حالت بچگانه داشت. واقعا نازک بود. فکر میکنم صدام ضخیم تر و بالغانه‌تر شده.من لیدر انهایپن و همینطور بامزه‌ترین عضو این گروهم، و این واقعا راحت نیست.برای منم جالبه.
س: رازی برای به اشتراک گذاشتن با لیدرهایی که دوست دارن کیوت‌ترین عضو هم باشن داری؟
ج: رازم؟ آم...(یمدت طولانی بهش فکر کرد) این فقط یک موهبته، فکر نمیکنید از اونجایی که این یک موقعیت معین شده‌ست، میتونیم به صورت طبیعی انجامش بدیم؟
س: منظورت اینه که باهاش به دنیا بیای
ج: بله، بله؟(میخنده) نه نه، واقعا نمیدونم فکر میکنم این بخاطر سنمه. من نمیخوام این کار رو به صورت مدعیانه انجام بدم، پس واقعا رازی نیست.
س: یانگ جونگوون از نظر تو چه نوع شخصیتیه؟
ج: فکر میکنم من یک ادم مسئولیت‌پذیرم‌. در موقعیت گروهی یا شخصی، من سعی میکنم وقتی چیزی رو یکبار میگم بهترینم رو برای اون بذارم، و وقتی به دستش نیارم، خودم رو خیلی سرزنش میکنم و مضطرب میشم. وقتی میگم" من باید اینکار رو انجام بدم" فکر میکنم هرطور شده اونکار رو انجام میدم حتی اگه طول بکشه. شنیدم که ذهنیت قوی‌ای دارم. فکر میکنم این یک جنبه‌ی شخصیتیه. فکر میکنم در اثر عوامل خارجی مضطرب بشم، ولی روی هم انباشته میشه و یکروز منفجز میشه. این نگرانی اینروزهای منه. خرید، تماشای فیلم، همه روش‌های خودشون رو برای تسکین اضطراب دارن، ولی من واقعا کار خاصی که در طول تعطیلات انجام بدم ندارم. پس اینروزها دنبال راه‌ حلی برای خودم هستم.
س: در طول آمادگی برای مصاحبه، زمان‌هایی بود که من حس میکردم " جونگوون واقعا دوست داره روی استیج باشه و با فن‌ها ارتباط برقرار کنه"
ج: درسته. درحقیقت ما قبل از این پروموشن فرصت این رو نداشتیم که رو در رو با انجین‌هامون در ارتباط باشیم، پس حتی وقتی برای موزیک‌شوها روی استیج میرفتم، انگار برای یکی از همون برنامه‌های مختلف فیلمبرداری داشتیم. ولی اجراها اینروزها حال و هوای دیگه‌ای دارن. انجین‌ها دقیقا روبروی ما هستن، تماشاگرها هرجا باهم متفاوت هستن و حسِ تشویق، متفاوته. پس اجرا، اینروزها واقعا حس خوبی داره، حسش اینطوره که انگار داریم روی یک اهنگ جدید کار میکنیم، و قدرت و انرژیش متفاوته. اخیرا، رتبه ‌ی یک رو از رسانه‌ی خبری در "پادشاه ارتباطات آیدل ها" گرفتیم. من واقعا با جدیت و سختی برقراری ارتباط کار نکردم. من فقط انجامش میدم چون ازش لذت میبرم. بخاطر تشویق‌هایی که از این طریق دریافت شدن ، خوشحالم. بهش افتخار میکنم. برای جونگوون، برقراری ارتباط با طرفدارها به منزله‌ی تلاش وسختی نیست. فکر میکنم هر انچه رو که ازش لذت ببرم، مدت طولانی میتونم انجام بدم. قطعا معانی مختلفی برای تلاش وجود داره. وقتی به اجتماع ما با انجین‌ها دقت کنید، متوجه میشید که انجین‌های زیادی از حال و روز خودشون گفتن، ولی این واقعا محدودیت داره، چون ما فقط ۷ نفریم. ولی شما باید تا جایی که میتونید از اوضاع خودتون بگید . من به چیزی که شما برای ما ارسال میکنید گوش میدم و بهشون توجه میکنم.فکر میکنم این یک احترام پایه‌ای و ساده به انجین‌هاست.شما از این که من کوچیکم خوشتون میاد و با من راحتین، پس من به انجام دادنش ادامه میدم چون باحاله و واقعا ازتون سپاس‌گزارم.

هیسونگ

س: از صبحِ آخر هفته ات ، به نظر میاد که زمان سختی رو گذروندی 
ج: مشکلی نیست. صحنه باز و زیبا به نظر میرسه بنابراین ازش خوشم میاد چونکه به اندازه استودیو سخت نیست. من عادت دارم که تحت تاثیر چنین محیط هایی قرار بگیرم . 
س: تو توی خوابگاه ، اتاقِ مخصوص خودت رو داری ، درسته؟
ج: درسته . چونکه من سنگ کاغذ قیچی رو بردم . ولی وقتی بهش فکر میکنم خداروشکر میکنم که این اتفاق افتاد. خیلی تحت استرس قرار میگرفتم اگه زمانی رو نتونم به تنهایی سر کنم .برای همین فکر میکنم از زمانی که اتاقِ مخصوصِ خودمو دارم خیلی چیزا تغییر کرد . زمان زیادی داشتم تا تنهایی صرفِ فکر کردن کنم و البته زمان زیادی هم صرفِ ساختنِ شخصیت خودم داشتم .
س: نقطه ضعفی هم داری ؟
ج: من یکمی تنهام . حدس میزنم همین باشه ضعفم 
س: از اونجا که همتون توی یه خونه زندگی میکنین، داستان های خودتون رو دارین ( اتفاقاتی که روزانه باهم سر کله میزنین). تا حالا شده بشینن برای خودشون مرغ سفارش بدن بعد که مشغولِ خوردن میشن یهو با خودشون بگن: " وای ، به هیسونگ تعارف نکردیم " 
ج: قبلا از این اتفاقات افتاده بود . من داشتم توی اتاقم زمانم رو تنهایی صرف کارام میکردم و بعد اومدم از اتاقم بیرون و مجبور شدم غذا سفارش بدم و بخورمش. و بعد بهشون می گم بیاید همگی پیش هم و با همدیگه غذا بخوریم 
س: ( خنده) این در واقع یه اشتباهی هست که راحتتر از چیزی که ممکنه بهش فکر کنی رخ میده ولی خب طرف مقابلمون ممکنه خیلی ناراحت بشه از این بابت . خب ، بهمون بگو ، چطوری واکنش نشون دادی ؟ بهشون گفتی که ازشون ناامید شدی یا با هم دیگه نشستین غذا خوردین ؟
ج: من معمولا خیلی واضح احساسمو بیان نمیکنم . من مطمئنم که وقتی حجم غذا رو دیدم تصمیم گرفتم که برای خودم جدا غذا سفارش بدم برای همین زیاد بهشون گیر ندادم ولی وقتی بیشتر توضیح میدم ، انگار به نظر میاد که این کارو از سرِ کینه انجام میدم. ( خنده ) یه اتفاقی مشابه این هم قبلا رخ داده بود .
س: اون حتی هم اتاقیِ بزرگترین عضو گروه هم بود ولی به نظر نمیومد که اصلا مشکلی با اعضا داشته باشه .
ج: فکر میکنم اعضامون زیاد بهم تکیه میکنن که در همون حین من هم احساس خوشایندی از این بابت دارم.  نیکی ، جوون ترین عضو گروهمون یک بار اینو بهم گفت . اون پسرِ بانمکیه . من خودمم از این وجهه ام خوشم میاد. نزدیک شدن به افراد، راحت و جالب به نظر میاد . اگه توی یه اکیپ باشی و یه هدف رو دنبال کنین ، میتونید به راحتی از هر سختی ایی عبور کنید . زمان هایی هست که به شدت حساس میشم و استرس میگیرم برای همین به نظرم یه جو( اتمسفر ) لذت بخش خیلی مهم هستش . در وهله اول سعی میکنم با اعضا هم همینطوری برخورد کنم . 
س: نه تنها نیکی ، بلکه اعضا هم هیسونگ رو به عنوان بانمک ترین عضو گروه انتخاب کردن . 
ج: حقیقتا ، خودم فکر نمیکنم که اونقدرا هم بانمک ( خنده دار ) باشم .خیلی حس خوبی میده که همچین دیدی نسبت بهت داشته باشنا ولی ... باقی اعضا هنوز بچه ان ، برای همین فکر میکنم دلیل لبخند زدنم بخاطر اینه که هنوز جوونم و اون حس بچگی رو دارم .خیلی هم مشکل بزرگی نیست. نمیتونم جلوی خودمو بگیرم که نخندم وقتی دارم ادایِ لی سونگ گیون( بازیگر ) رو در میارم 
س: اون ممکنه که بهش بخنده چون کارشو خوب انجام داده. نمیتونم بهتون بگم چون این یه مصاحبه اس و ممکنه من شغلم رو از دست بدم ولی میتونم همچنان بهش گوش بدم ؟
ج: کوتاه اداشو در میارم (ادای بازیگر رو در میاره)
س: ( صدای خنده ) اوکیه . وقتی قرار بود که لیدرِ انهایپن رو انتخاب کنن ، همش میگفتن چطوره که هیسونگ لیدر بشه تا وقتی که جونگوون تست رو انجام داد . می خواستی که فقط مثل یه برادرِ بزرگتر که میشه روش حساب باز کردن دیده بشی ؟
ج: اینو به جونگوون گفتم:" اونا عضوی از گروهن . امیدوارم که بتونی از پسِ رهبری کردن بر بیای." اینو قبلا هم گفتم ولی مطمئنم که از پس هدایت پسرا بر میام حتی اگه لیدِر گروه هم نباشم . اگه من لیدر میشدم ، قطعا یه سری چیزها بود که از دستشون میدادم . با توجه به غرض و نیت های شخصیم ، من نگران بودم که اگه بخوام گروه رو رهبری کنم متوجه نمی شم چه مشکلاتی دارن و مشکلات خودم درون من بیدار میشن و یا چیز هایی که ممکن بود از دستشون بدم.  وقتی بهش فکر میکنم میبینم که کنار اومدن با عقاید مختلفی که به دلیل تفاوتِ سنِ ، خیلی آسون نخواهد بود . بنابراین خیلی به این موضوع فکر کردم و بعدش با خودم فکر کردم که اینطوری بهتره که اگه من کسی باشم که از اعضا مواظبت میکنه و گروه رو باهم یکی میکنه .
س: تو خیلی عادلی . فکر نمیکردم که تشخیصِ " منِ ایده ال" با " منِ واقعی " اونم توی دهه بیست سالگیت کار خیلی آسونی باشه . تو حتی منم به " نقشت توی گروه " به شک انداختی 
ج: من خودم رو خیلی خوب نمیشناسم. من فکر میکردم که ادمِ خیلی قوی ایی هستم . کسی که از نظر روانی ، از روحیه قوی ایی برخورداره. 
س: فکر میکنم اون این روزا خیلی احساساتی شدی . جاها و زمان هایی هست که دوست داری توسط بقیه مورد توجه قرار بگیری و محبت ازشون دریافت کنی .
ج: من توی خونه خودمون کوچیک ترین فردم . برای همین با خودم گفتم که نکنه بخاطر همینه که همچین احساسی نسبت به خودم دارم .
س: چه وقتایی همچین حسی رو داشتی ؟ 
ج: زمانهایی که به استیج میرفتم. بعد از انجام هر کاری با خودم فکر میکنم که " امیدوارم نظرات زیادی در رابطه با این موضوع " بهم بگن
س: آیا این همون انتظاری نیست که اکثر ادمای قوی دارنش؟
ج: دقیقا همینه . ولی این بیشتر در مِن بابِ عشق و محبت دریافت کردن از بقیه س تا اینکه با اعتماد به نفس دیده بشی . من توی موقعیت های دیگه ، همچین چیزی رو از خانواده ام دریافت کردم . " اوه ،پس من یه آدمی با همچین وجهه ایی هستم " فکر میکنم من هم در راستای یادگیری ام

جی

س: جی تو ویدیو حالت و حرکات بدنی خیلی قوی داشت ولی وقتی شخصا دیدمش طرز حرف زدنش واقعا لطیف بود
ج: (می‌خنده)آره همه اینجوری حس می کنن
س: اخیراً لحظاتی بوده که حس رنجش، عصبانیت یا شرمندگی کنی؟
ج:من هیچوقت حس ناراحتی، عصبانیت یا شرمندگی نکردم، اما وقتی که اخیرا مجبور به توقف کارم شدم یکم پشیمون شدم.
س: بعد از انتشار مینی آلبوم، قرار بود "ParadoXXX Invision" را پوروموت کنین، درسته؟
ج: درسته. حیف شد که وقتی مجبور بودم فعالیتی انجام بدم نمی تونستم این کار رو انجام بدم و همه چیز سخت بود چون تو کاری که برای انجام اون برنامه ریزی کرده بودم یه عقب گرد وجود داشت. و به اندازه آهنگ تیتراژ، مشتاقانه منتظر آهنگ بعدی "ParadoXXX Invision" بودم.خیلی ناراحت کننده بود که درست بعد از تموم شدن ضبط تو مرحله اول اتفاق افتاد.
س: من باید در این مورد حرف بزنم. برنامه های شوی بقا مثل "آیلند" معمولاً حدود هفت روز به یه تیم زمان میدن تا یه کریوگرافی رو کامل کنن. حتی اگر تمام روز و شب تو اون دوره آماده کنین، به سختی میشه اون رو درست انجام بدین.
ج: درسته. برای اجرا کردن یه آهنگ رو صحنه باید وقت زیادی رو تمرین کرد.
س: معمولاً چند بار بعد از آماده کردن آهنگ ها و رقص ها اونو روی صحنه اجرا می‌کنین؟
ج: من چند ماه آماده میشم و به طور متوسط  حدود دو هفته یه آهنگ رو اجرا می کنم و 9 تا 10 بار اونو اجرا می کنم.اما این بار یه بار آپلودش کردم و همه چیز تموم شد. البته با توجه مسئولان مختلف فرصت های ارائه مختلفی ایجاد شده.
س: وقتی عکس‌های بچگیت رو نگاه کردم، کارهای مختلفی انجام می دادی.
ج: من تنیس بازی می کنم، من گیتار می زنم.صرف نظر از قصدم، من تو تنیس خوب نیستم چون از وقتی که تو مدرسه به یه باشگاه ملحق شدم ، مدتی اون رو یاد گرفتم.هم اسکی میرم و هم تخته اسکی سوار میشم. از جوونی اغلب گلف بازی می‌کردم و یکمی هم بولینگ و بیلیارد بازی می‌کردم.البته ورزش هایی مثل فوتبال و بیسبال ورزش هایی هستن که همه تو مدرسه انجام میدن، بنابراین من اونا رو هم تا یه حدی انجام دادم.بین اونا، من به طور جدی گلف بازی می‌کردم تا حرفه‌ام رو تا مقطع راهنمایی کشف کنم.من یاد گرفتم که چطوری گیتار بزنم.
س: چیزی هست که هنوز دوست داشته باشی؟
ج: من هنوز به گلف و گیتار علاقه دارم، بنابراین بعضی وقتا گلف بازی میکنم و گیتار میزنم طرفدارها از دیدن جیِ جوون در حال نواختن گیتار خوششون می اومد و می گفتن: "جی یه نوازنده متولد شده." وقتی بود که من واقعا جوون بودم. فکر می کنم وقتی بود که تو کلاس های ابتدایی بودم.
  س: سرگرمی های زیادی وجود داره، چیز دیگه ای هست که بخوای امتحان کنی؟
ج: خیلی زیادن.وقتی کنجکاوی نمی کردم انگار یه جنازه بودم وقتی به چیزی علاقه داشتم، چیزهایی رو در مورد اون جستجو می کردم و خیلی سخت مطالعه می کردم. وقتی در مورد یه چیز کنجکاوم، تا وقتی که راضی نشم چیز دیگه ای رو نمی بینم.بیایین همه ویدیوهای یوتیوب مربوطه رو سرچ کنیم، کتابی رو بخریم که ویدیوهای یوتیوب به اون اشاره دارن و حقایق رو بررسی کنیم. بنابراین وقتی صحبت می کنم، موقع هایی وجود داره که اطلاعات غیرعادی بیشتری نسبت به افراد دیگه میدونم.
س: اوه، چرا دوستی داری که از تعداد جت های جنگنده ای که میشه اونا رو تو ناو هواپیمابر بارگیری کرد، اطلاع داره؟
ج: درسته. وقتی به چیزی علاقه دارم، دوست دارم اونو پز بدم.اخیراً تمام سریال جیمز باند «007» رو تو وقت استراحت نگاه کردم. همیشه همینطوره وقتی به برد پیت علاقه مند میشم، تموم فیلم هایی رو که برد پیت تو اونا بازی میکنه نگاه می کنم.چند وقت پیش من به خیاطی علاقه داشتم و به یادم میاد که چه چیزایی بسته به شکل یقه هستن و بر اساس نحوه پوشوندن برگ های جلو چگونه تقسیم میشن.
س: تو یکمی تو کارت متعصبی
 ج: (می خنده) بله، هستم اما فکر می‌کنم خلق و خوی خوبیه.
س: عالیه. برای استعدادهایی که تو تیم ویژه خبرنگار آینده دنبال اون هستیم، عالیه.
ج: من هم بعضی وقتا به اون فکر می کنم.
س: اگه تو یه آیدل نبودی، خبرنگار بودن امید آیندت نیست؟
(می‌خنده) نه، نه
س: اگه خواستی شغلت رو عوض کنی می تونی واسه Esquire درخواست بدی و قبول شی (ازش قول گرفتم اگه خواست شغلش رو عوض کنه بیاد پیش ما) خیلی خب می‌خوام ازت بپرسم معمولا تو وقت آزادت چیکار می کنی....
ج: من معمولا اونو انجام میدم (می‌خنده)یادگیری خیاطی، دیدن سریال "007"....
س: نکته این مینی آلبوم تو کارنامه انهایپن چیه؟ یا نکته ای که میخواین چیه؟
ج: وقتی سریال های مارول رو نگاه می کنین، فازهای 1 و 2 وجود داره. این مینی آلبوم به معنی پایان یه صفحه و شروع صفحه بعدیه، شامل همه چیزهایی که تا الان گذروندیم. آهنگ‌های قبلی که تا الان منتشر کردیم دارای احساسات ما بودن که هنوز در حالت سردرگمی و سرگردانی بودن، بنابراین هر آهنگ یه علامت خط تیره داشت.از این آلبوم، ما به تموم این سرگردانی ها و ارائه یه پیام محکم پایان میدیم. بنابراین علامت خط فاصله افتاد. همچنین به معنای "منیفیستو: دی وان"، عنوان آلبومه.
س: این پایان سالهای سرگردان زیر سن شماست، اینطور نیست؟
لطفاً اینا رو به عنوان اولین پیام برای فرستادن مورد های گیج کننده و عجیب تو یه حالت سازمان یافته تر در نظرش بگیرین.
ممنونم بابت پاسخ هاتون خسته نباشید امیدوارم در عرصه ی کاریتون موفق باشین
انهایپن: ممنونیم خداحافظ

منبع:Enhypen@